عزیز دل مامان و بابا فاطمهعزیز دل مامان و بابا فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

بوی بهشت من : فاطمه

سفرنامه ی استان لرستان2

اینم دریاچه ی کبود (کیو به لری) این عکس رو تو جاده ی منتهی به ابشار بیشه گرفتم . همه جا سرسبز و بسیار زیبا بود و پر از کوه و چشمه و درخت و چمن . اینم ابشار بیشه که خیلی زیباست ناهار رو تو یه رستوران سنتی تو خرم اباد خوردیم که حیاط با صفایی داست با دوتا خرگوش که کلی تو و علی بازی کردید لرستان یه ابشار معروف دیگه هم داره به اسم اب سفبد که جاده ی فرعی داره از الیگودرز و جادش اصلا خوب نبود و خیلی طولانی بود . وقتی رسیدیم ابشار بهمن اومده بود و مسیر پر برف بود و ماهم که بدون تجهیزات لازم . خلاصه اونجا خیلی اذیت شدیم ما3تا ولی هرجوری بود رفتیم و ابشارو دیدیم مسافرت ما دوشب و سه روز طول کشید و اخرین شامو...
16 فروردين 1393

سفرنامه ی استان لرستان1

روز دوم عید ساعت 9 صبح به اتفاق پدر جون و دایی جواد و مامانجون و دایی مهدی و خاله زهرا(اقوام مادری من)، به سمت لرستان حرکت کردیم . صبحانهرو تو جاده ی اراک اونم سرپایی خوردیم . چ.ن هوا به شدت سرد بود و من که تو ماشین نشستم ولی کسی حریف شما نشد که پیاده نشی حتی علی کوچولو هم از ماشین پیاده نشد و حرف گوش کرد اما شما ... اخرشم تو گلا خوردی زمین و لباسات حسابی کثیف شد و من خیلی عصبانی شدم ولی خداروشکر خودت طوریت نشد . راستی اینم بگم که روز اول عید تو دید بازدیدا خونه ی یکی از اقوام از پله ها افتادی و بینیت زخم شد بمیرم برات . اگه یه جا بشینی این همه بلا سرت نمیاد قربونت بشم . ولی قضیه ی تو و یه جا نشستن مثل جن می مونه و بسم الله . جاده اراک و خ...
16 فروردين 1393

عیدت مبارک نفسم !

دختر گلم امسال دومین سالی بود که عید رو در کنار تو عزیزترینم تجربه کردیم . خداروشکر میکنم که منو لایق دونست تا مادر باشم . اونم مادر یه فرشته ی کوچولویی به اسم فاطمه . کل ایام عید رو یا در سفر بودیم یا مشغول دید و بازدید . واسه همینم فرصت نشد تا زودتر بیام و برات بنویسم . این مدت کلی پیشرفتای جدید داشتی و شیطونی هات هم که هر روز بیشتر از دیروز ... خوشحالم از اینکه بالاخره یاد گرفتی شعر بخونی (گنجشک لالا ، لالایی گل لالا ، تولدت مبارک، ای بی سی دی و لی لی حوضک و...)، بالاخره ارکان نمازو کامل یاد گرفتی و رکوع هم می ری . تا اذون می دن ، میری مهرو بر میداری و نماز می خونی . وقتی جمله می گی فعل جمله هات بیشتر کلمه ی (شله ) هست . مثلا ا...
16 فروردين 1393
1